متفرقه خرداد 97
اینجا پیتزا درست میکردم به تو هم خمیر دادم که بازی کنی یه وقت دیدم از مواد پیتزا وسط خمیر گذاشتی یه وضعی بود...... از بس نهبندان گرمه تا ازت غافل میشدیم تو حمام آب بازی میکردی فدای خنده ات بشم که این خنده یعنی چیزی بهت نگم اینجا قهر کردی اما از زیر دستت نگاه میکردی شیطونک اینجا اینقدر معصوم خوابی تا آمدم عکس بگیرم نور فلاش زد و چشماتو بزور بستی آخه پسر گلم هر جا...